دنیای پر هیجان

Moon halo · 14:04 1402/10/19

پارت 6

سلام 

راستی ممنون بابت ۴ تا لایک ❤️

  

                              از زبون راوی 

مرینت به طرف آدرین چرخید که آدرین گفت : مرینت میگم میشه من رو به عنوان دوست پسرت انتخاب کنی 

مرینت : گفتم که

آدرین : لطفففففا

مرینت : ه اصرار نه کن 

آدرین: یکم فکر کن پشیمون نمیشی

مرینت : باشه تا فردا فکر میکنم 

آدرین : آرررره ممنون 

مرینت : 😮‍💨

آدرین : 😁

مرینت: بگیر بخواب دیگه صبح خوابت میاد 

آدرین : باشه شب بخیر 

مرینت : شب بخیر 

                        فردا آن روز 

همه از خواب بلند شده بودن و داشتن صبحونه میخوردن 

و بعد صبحونه قرار بود همه برن خونه خودشون 

                   بعد صبحانه 

نینو قرار بود آلیا رو برسونه و رز برای خودشو دایمون و جولیکا و مرینت تاکسی گرفت بود

تاکسی دم در منتظر اونا بودن که آدرین میگه : مرینت اگه بخوای من میرسونمت و تو مسیر هستی 

مرینت : نه با تاکسی میرم ممنون

جولیکا : برو دختر با آدرین با تاکسی خیلی طول میکشه برسیم خونه برو 

مرینت : باشه من با آدرین میرم 

آدرین تو ذهنش : آررررررررره اینم حل شد 

آدرین: بیا مرینت بریم سوار ماشین بشیم 

مرینت : باشه 

تازه رسیده بودن شهر که آدرین جلوی یه کافه نگه میداره و میگه : خسته شدم پیاده شو یکم هوامون عوض شه و چیزی بخوریم 

مرینت : اوکی 

آدرین و مرینت داخل کافه شدن و روی صندلی نشستن و به گارسون سفارش هاشون رو دادن کمی بعد گارسون سفرش هاشون رو روی میز شون گذاشت و رفت 

                            نیم ساعت بعد 

آدرین : باشو بریم دیگه خستگی مون رفع شد 

مرینت : باشه بریم 

سوار ماشین میشن و راه می‌افتند که کمی بعد آدرین میگه : خب تصمیمت رو بگو 

مرینت : کدوم تصمیم 

آدرین : دیشب که گفتی فردا تصمیمم رو میگم 

مرینت : آع اون 

آدرین : آره خب تصمیمت چیه 

مرینت : خب تصمیم گرفتم که تو رو به عنوان دوست پسر انتخاب کنم 

آدرین : واقعا 

مرینت : بله 

آدرین : ممنون ازت عشقم 😆

مرینت : خواهش میکنم عزیزم 

آدرین : 😃

رسیده بودن به خونه مرینت ، مرینت از ماشین پیاده شد و بهش گفت که بیا تو و آدرین قبول نکرد و گفت باید تا ساعت ۵ خونه باشم 

مرینت : باشه اشکال نداره بعدا میبینم خداحافظ

آدرین : خدانگهدا 

 

                      پایان پارت 6

      برای پارت 7 پنج تا لایک